طبق برنامه اعلام شده از سوی مقامات کشورمان قرار است دوشنبه هفته جاری (8 آذر) مذاکرات مربوط به احیای برجام از سر گرفته شود. دور هفتم از مذاکرات میان ایران و 1+4 که در اواخر دولت دوازدهم متوقف شد و بار دیگر به جریان میافتد. درباره مذاکرات پیش رو چند نکته مهم و قابل توجه است؛
یکی از مسائل مطرح در این دور از مذاکرات که پس از وقفه ای چند ماهه آغاز می شود، بحث نقطه آغاز مذاکرات است. در این زمینه دو دیدگاه مطرح است. طرف غربی مصر است که باید مذاکرات از همان نقطه ای که در دور ششم پایان یافته آغاز شود ولی طرف ایرانی نظر دیگری دارد و معتقد است لزومی به چنین مسئله ای نیست و اساساً راهبرد ایران تغییر کرده است.
در همین زمینه چندی پیش ندپرایس سخنگوی وزرات امور خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری گفته بود:« به جزئیات مباحثات دیپلماتیک ورود نمیکنم و به همین بسنده میکنم که آمریکا، این سه کشور اروپایی و گروه ۵+۱ همگی بر این باور هستند که دیپلماسی موثرترین مسیر را برای بازداشتن دائمی و قابل راستیآزمایی ایران از دستیابی به یک سلاح اتمی میسر میسازد و همگی بر این باور هستیم که مذاکرات وین باید در اسرع وقت و دقیقاً از همان نقطه پایان دور ششم شروع شود.»
در همین حال علی باقریکنی معاون سیاسی وزیر امور خارجه در آستانه برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام در وین تاکید کرده بود که نقطه شروع دور بعدی مذاکرات، لغو تحریمهای غیرقانونی آمریکاست.
نکته اصلی این قضیه آنجاست که دولت اعتدال به راهبرد هر توافقی بهتر از عدم توافق است، معتقد بود. راهبردی که از ابتدای مذاکرات در سال 1392 در دستور کار دولت قرار داشت و در مذاکرات اخیر برای احیای برجام نیز عملاً همین مسیر را دنبال می کردند. اما دولت سیزدهم به این راهبرد اعتقاد نداشته و توافقی که متضمن منافع کشور نباشد را دنبال نمی کند. این نقطع کانونی اختلاف است و طرف غربی سعی دارد ایران را در همین ریل قبلی وارد مذاکرات کرده و به این ترتیب به اهداف خود برسد.
نکته قابل توجه دیگر آنکه آمریکایی ها اخیراً چند تحریم را علیه کشورمان اعمال کرده اند. تحریم هایی که اگر چه اثری عملی ندارند اما حامل پیام های خاص خود هستند و نباید به سادگی از کنارشان عبور کرد.
در همین زمینه در آبان ماه آمریکا چهار فرد و دو نهاد مرتبط با توسعه پهپادی ایران را به فهرست تحریمها اضافه کرد. الی ادیمو معاون وزارت خزانهداری آمریکا در این خصوص مدعی شد: «پهپادهای ایرانی در سراسر منطقه صلح و ثبات را به خطر انداختهاند. ایران و گروههای نظامی وابسته به آن با این پهپادها نیروهای دریایی آمریکا و شرکای ما و همچنین کشتیرانی را با خطر روبهرو کردهاند.»
پس از آن آمریکایی ها 6 فرد و یک شرکت ایرانی را متهم به دخالت در انتخابات 2020 این کشور کرده و مورد تحریم قرار دادند و حتی دادگستری این کشور برای 2 نفر از این افراد حکم تعقیب قضایی نیز صادر کرد.
آمریکایی ها بخوبی می دانند که این تحریم ها اثر عملی ندارد اما در واقع می خواهند به این وسیله به ایران پیغام دهند که آنها می توانند تحریم ها را به برچسب ها و بهانه های دیگری اعمال کنند.
این پیغام نیازمند درک صحیح و برخورد مناسب در مذاکرات پیش روست. کارشناسان خبره معتقدند جمهوری اسلامی ایران باید انتفاع واقعی اقتصادی را مطالبه کرده و برداشتن تحریم خاصی را هدف گذاری نکند. چرا که آمریکایی ها ممکن است تحریمی را بردارند اما همان تحریم را به بهانه ای دیگر اعمال کنند.
نکته قابل تامل دیگر آنکه آمریکایی ها از یک سوی ایران را به حسن نیت در مذاکرات دعوت کرده و در همان حال مشغول تحریم های جدید هستند که خود این مسئله نشان می دهد ادعای آنها چقدر واقعی و صادقانه است!
بررسی مواضع و تحلیل های طرف غربی نشان می دهد یکی از هدف گذاری های آنها در مذاکرات پیش رو، دستیابی به یک توافق موقت است. ایران پیش از این چنین تجربه ای داشته و توافق موقت لوزان در همین زمینه حاصل شد.
توسعه صنعت هستهای و رساندن سطح غنیسازی به ۶۰ درصد، این پیام را به آمریکاییها منتقل کرده که فناوری بومی هستهای ایران بهسرعت قابل بازیابی است و با فریبهای سیاسی مثل امضای توافق و عدماجرای آن توسط آمریکا نمیشود آن را از بین برد. فعالشدن ظرفیتهای هستهای ایران باعث شد تا بار دیگر میز مذاکرات برای توافق بر سر مواردی همچون رفع تحریم و محدودسازی فعالیتهای هستهای برپا شود. مواردی که یک بار در برجام مورد توافق قرار گرفت، اما نبود تضمین اجرایی باعث شد تا خیلی زود توسط آمریکا زیر پا گذاشته شود. حال اما این کشور قصد دارد تا بار دیگر به میز مذاکره با ایران بازگردد بدون اینکه در قبال اقدامات غیرمتعهدانه خود متحمل هزینهای شود. آمریکا نهتنها به تعهدات پیشین خود عمل نکرده است، بلکه اجرای تعهدات پیشین خود را نیز منوط به نتیجه رسیدن مذاکرات میداند. این مطالبه درحالی است که ایران یکبار تعهداتش را اجرایی کرده و چیزی در مقابل آن دریافت نکرده و طبیعی است که در مقابل سابقه بدعهدی کشورهای غربی بهسادگی نیز کوتاه نمیآید. آمریکا با دانستن این نکته برای اینکه فعالیتهای هستهای ایران را محدود کند، صحبت از پیشنهادهایی همچون آزادسازی بخشی از درآمدهای ایران میکند، این درحالی است که هزینه محدودیت برای فعالیتهای هستهای ایران کمتر از لغو تمامی تحریمها نیست. همان چیزی که پیش از این روی آن توافق شده بود و هر چیزی غیر از این مورد زیادهخواهی است که طبیعتا ایران نباید با سهلانگاری در مقابل آن کوتاه بیاید. ایستادگی ایران برای دستیابی به مطالبات بهحق خود در مقابل زیادهخواهیها باعثشده مذاکرات آنطور که آمریکاییها تمایل دارند جلو نرود.
در چنین شرایطی راهکار آمریکا برای اینکه درعین عدماجرای تعهداتش، مذاکرات به بنبست کشیده نشود، ارائه امتیازات حداقلی برای حفظ کالبد برجام است؛ اما در واقع آنها به دنبال بازگشت بدون هزینه به میز مذاکره هستند. موضوعی که اولین اثر آن احتمال عملیاتی شدن مکانیزم ماشه است.
در کنار فاکتورهای خارجی، مسائل داخلی نیز بر مذاکرات پیش رو اثرات خود را دارند. یکی از این فاکتورها نوع سیاست ورزی و عملیات رسانه ای جریان اصلاحات است. بررسیها نشان میدهد که روند انتشار محتوا با موضوعیت «برجام» و «رفع تحریمها» در میان رسانههای اصلاحطلب سرعت قابل توجهی به خود گرفته است. مهمترین خط رسانهای جریان مذکور «شرطی سازی دولت» پیرامون رفع مشکلات کشور و حل مسئله برجام است. به طور کلی رسانههای مذکور به تعمیم غالب موضوعات مطرح شده در کشور به مسئله برجام، سعی داشته تا فضای سال گذشته رسانههای خود (پس از پیروزی بایدن) را مجدد بازسازی نمایند.
در همین خصوص رسانههای مذکور معتقدند که دولت رئیسی سردرگم است و نمیداند به دنبال چه هدفی است. به هر حال دولت رئیسی برخاسته از جریانی است که با برجام مخالف بود و امروز نیز قصد دارد به برجام باز گردد چون راه حل دیگری برای مشکلات اقتصادی کشور ندارد. دولت پس از سه ماه که از عمر دولتش میگذرد به این نتیجه رسیده که باید به برجام بازگردد.
ارسال نظرات